کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


مبارزه سیّدالشهداء علیه السلام و رجز آن جضرت

درباره : روایت های روز عاشورا و شام غریبان
منبع : پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا ص ۲۴۹

سیّدالشهدا علیه‌السلام وقتی دیدند نصایح و کلام حقّشان در دل سنگین دشمن اثر نمی‌کند، به مبـارزه پـرداختند و به هركس که مي‌‌رسيدند او را به جهنّم مي فرستادند. يك مرتبه عُمَرِبنِ سَعد به خودش آمد و به لشکريانش فرياد زد كه واي بر شما، آيا مي‌‌دانيد با چه كسي مي‌‌جنگيد؛ اين فرزند آن پدري است كه شجاعان عرب و دليران روزگار را به خـاك هـلاكت افكنده؛ هيچ كس به تنهايي نمي‌تواند با او مقابله كند؛ همه لشکر با هم حمله كنید شايد بتوانيم از عهده‌اش برآييم![1] با اين دستور،  فوج عظيم و باران تيرها و نيزه‌‌ها بود كه به سوي امام علیه‌السلام روانه شد.[2]


در روايات و کتب مقاتل از زبان حُمَيْد بْنِ مُسْلِم[3] وقایع نگـار لشکر عُمَرِبنِ سَعد آمده است که گفته: به خدا قسم! هیچ مرد گرفتار و مغلوبي را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند امّا دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد. با وجود دیدن داغ‌های فراوان و سنگین و زخم‌های فراوانی که برداشتند، خم به ابرو نیاوردند؛ کوچک‌ترین تـزلزلی نداشتند بلکه با شجاعت و شهامت تمام به هر طرف حمله مي‌‌كردند و همه پا به فرار مي‌‌گذاشتند و كسي جرأت نمي‌كرد در مقابل ایشان بايستد.[4]

در روایت دیگری امام سجّاد علیه‌السلام می‌فرماینـد: هرچه کار بر امام و یارانشان دشوارتر می‌شد، بر خلاف دشمن که رنگ باخته و هراسان بودند، سیّدالشهدا علیه‌السلام و اصحابشان چهره‌شان تابان‌تر، اعضایشان آرام‌تر و دل‌هایشان استوار‌تر می‌شد[5]و این در حالی است که دشمن کاملاً مسلّح، سیراب و به ظاهر غالب بود و از نظر تعداد هم در برابر هر یک نفر از اصحاب امام علیه‌السلام، دشمن ۴۱۷ نفر نیروی جنگی داشت؛ که معمولاً هم دسته جمعی حمله می‌کردند. « أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب[6]» امام به جایی رسیدندکه خداوند می‌فرماید: « يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي.[7]» این چهره آرام و دل استوار از نفس مطمئنّه امام علیه‌السلام بر می‌خیزد. این ویژگی است که افتخار و ارزش برای امام و یارانشان است؛ نه زور و بازوی آن چنانی.

امام عليه السّلام بعد از وداع، راهي ميدان شدند، در حالي كه این‌گونه رجز مي‌‌خواندند:

          أَنَا ابْنُ عَـلِيِّ الطُّـهْرِ مِـنْ آلِ هَـاشِمٍ             كَـفَانِـي بِهَذَا مَفْـخَـراً حِـیـْنَ أَفْـخَـرُ

         وَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ أَكْرَمُ مَنْ مَـضَى             وَ نَحْـنُ سِرَاجُ اللَّهِ فِي الْخَـلْقِ نَـزْهَرُ

         وَ فَـاطِـمُ أُمّـِي مِنْ سُـلَالَـةِ أَحْـمَـدَ             وَ عَمِّـي يُـدْعَى ذَا الْجَنَـاحَيْنِ جَـعْـفَرُ

         وَ فِـينـَا كِتَـابُ اللَّهِ أُنـْزِلَ صـَادِقـاً             وَ فِينَا الْهُدَى وَ الْوَحْيُ بِالْخَيْرِ يُـذْكَرُ

         وَ نَـحـْنُ أَمَـانُ اللَّهِ لِلنّـَاسِ كُـلِّهِمْ              نُـسِـرُّ بِـهَـذَا فِـي الْأَنَـامِ وَ نَـجْـهَـر

            وَ نَحْنُ وُلَاةُ الْحَـوْضِ نَسْقِي وُلَاتَنَـا              بِكَـأْسِ رَسُولِ اللَّهِ مَـا لَيْسَ يُنْـكـَرُ

         وَ شِیـْعَـتُنا فِی النّاسِ أَكْـرَمُ شِیـعَـةٍ             وَ مُبـْغِـضُنَا يَـوْمَ الْـقِيَـامَةِ يَـخْسَر...[8]

ترجمه: ۱. من پسر على هستم كه طيّب و طاهر و از آل هاشم است. همين موضوع هنگام فخركردن براى من كافى خواهد بود. ۲. جدّم فرستاده خدا، بهترين مردم است و ما چراغ‌‌هاي روشن خدا در زمينيم. ۳. مادرم فاطمه(سلام الله علیها) از سلالة احمد است و عمویم جعفر، صاحب دو بال در بهشت است. ۴. در شأن ما قـرآن به راستي نـازل شده و در باره ما هدايت و وحي به نيكي ياد مي‌‌کند. ۵ . ما موجب ايمني از عذاب براي مردم هستيم و گاهي آشكار و گاهي پنهان آن را بيان مي‌‌كنيم. ۶ . اختيار حوض كوثر با ماست و با جام رسول خدا  صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم دوستانمان را سيراب مي‌‌كنيم و اين انـكارکردنی نيست. ۷. پيروان ما در ميان مردم گرامي‌ترين پيروان و دشمنان ما روز قيامت زيانكارند؛ خوش به حال بنده‌اي كه پس از مرگ ما را زيارت كند و ....[9]

 

[1] . در روضة الواعظین سخنان عُمَرِبنِ سَعد نیامده است و فقط اشاره به تیرباران حضرت شده است.

[2].روضة الواعظین۳۱۱؛ مناقب آل ابیطالب ۴/۱۱۰؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۱۸؛ بحارالأنوار ۴۵/۵۰؛ مقتل امام حسین ۱۷۸؛ جلاءالعیون ۵۷۵؛ منتهی الآمال ۴۶۱؛ نفس المهموم ۳۱۱؛ ناسخ التّواریخ ۴۹۴؛ وقایع الأیام ۴۶۳؛ مهیج الأحزان ۵۱۹؛ مقتل مقرّم ۲۵۲؛ دمعة الساکبه ۴۳۷؛ مقتل جامع ۱/۸۶۷ .

[3]. در مقتل تاریخ الامم والملوک، تَجارِبُ الاُمَم، البِِدایَةوالنَّهایة، مقرّم و مُثیرُالاَحزان حجّاج بن عبدالله بن عمار ذکر شده است.

[4]. تاریخ الامم والملوک ۵/۴۵۱؛ الارشاد ۲/۱۶۷؛ روضة الواعظین ۳۱۰؛ اللهوف ۱۰۴؛ تَجارِبُ الاُمَم ۲/۸۰؛ إعْلام الوَری ۳۵۰؛ البِِدایَةوالنَّهایة۸/۱۸۸؛ مقتل خوارزمی۲/۳۸؛ مُثیرُالأحْزان ۲۶۱؛ الطبقات‌الکبری ۵/۱۰۴؛ بحارالأنوار۴۵/۵۰؛ منتهی الآمال۴۶۰؛ نفس المهموم ۳۰۹؛ مقتل مقرّم ۲۵۲؛ قمقام ۴۵۸؛ وقایع الأیام ۴۶۱؛ مهیج الأحزان ۵۱۱ ؛ دمعة الساکبه ۴۳۵؛ مقتل جامع ۱/۸۶۶.

[5]. نفس المهموم ۲۲۵؛ مقتل امام حسین ۱۳۲؛ ناسخ التّواریخ ۴۹۶؛ معانی الاخبار شیخ صدوق ۲۸۸؛

[6]. سوره رعد، آیه ۲۸. ترجمه: تنها با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد!

[7] . مراجعه شود به تفاسیر نمونه؛ المیزان و دیگر تفاسیر در ذیل آیه ۲۷ تا ۳۰ سوره فجر.

[8].  به روایت دیگری امام اینگونه رجز خواندند: كَفَرَ الْقَوْمُ وَ قِدْماً رَغِبُوا * عَنْ ثَوَابِ اللَّهِ رَبِّ الثَّقَلَيْنِ‏* قَتَلُوا الْقَوْمُ عَلِيّاً وَ ابْنَهُ * حَسَنَ الْخَيْرِ كَرِيمَ الْأَبَوَيْنِ‏* حَنَقاً مِنْهُمْ وَ قَالُوا أَجْمِعُوا *احْشُرُوا النَّاسَ إِلَى حَرْبِ الْحُسَيْنِ‏* يَا لَقَوْمٍ مِنْ أُنَاسٍ رُذَّلٍ*جَمَعَ الْجَمْعَ لِأَهْلِ الْحَرَمَيْنِ‏ و....... الفتوح ۵/۱۱۵؛ بحارالأنوار ۴۵/۴۷؛ مَقْتَل خوارزمی ۲/۳۷؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۱۵؛ مهیج الأحزان ۵۰۷.

[9]. کَشف الغُمَّة ۲/۱۹۰؛ الاحتجاج ۲/۱۰۲؛ الفُتوح ۵/۱۱۶؛  مُثیرُالأحْزان ۲۶۱؛ مقتل خوارزمی ۲/۳۷؛ تَسْلِیَةُ الْمُجالِسْ ۲/۳۱۶؛ بحارالأنوار۴۵/۴۹؛ ناسخ التّواریخ ۴۹۳؛ نفس المهموم ۳۰۹؛ وقایع الأیام ۴۶۳؛ مهیج الأحزان ۵۱۰ ؛ دمعة الساکبه ۴۳۲؛ مقتل جامع ۱/۸۵۹ . توضیحات: این رجز در الاحتجاج کمی خلاصه‌تر آمده است. در مهیج الأحزان، الفُتوح، مقتل خوارزمی و مقتل جامع بعضی از ابیات کمی متفاوت است و در متن عربی مُثیرُالاَحزان هم نیامده بلکه مترجم آن را اضافه کرده است.